۱- لطفا پس از معرفی خود، از اولین تجربه ماهیگیری خود بگویید؟
با درود فراوان به همه دوستان و خوانندگان این مصاحبه و اعضاء گروه ماهیگیران طلائی و سپاسگزاری از طراح و مجری صندلی طلائی ، معرفی دوستان و پیشکسوتها حرکت بسیار ستودنیست و خودم کلمه به کلمه این مصاحبه ها رو پیگیری میکنم و آشنائی بیشتر با بعضی از عزیزانی که دورادور میشناختمشون برای خودم خیلی لذت بخش بوده .
و اما معرفی
حسین رادپویان (جریته) هستم متولد تهران در اردیبهشت ۱۳۵۵، بزرگ شده ی شهر قدس (قلعه حسنخان) و کرج، ساکن آبیک قزوین
من از دوران کودکی (دبستان) دیوانه ماهیگیری بودم رویا می بافتم و هزاران بار خودمو در حال گرفتن ماهی تصور میکردم تا اینکه یک روز به اتفاق یکی از همسن و سالهام(ده دوازده سالمون بود) رفتیم خیابون فردوسی و یک حلقه نخ و چندتا قلاب از سایزهای مختلف و سرب و شناور و .. خریدیم و چون اون دوستم اصالتا لنگرودی بود و عموئی داشت که ماهیگیری می کرد گره زدن و ریسه بافتن(انشعابی) رو به من یاد داد.
اولین ماهی باقلاب رو تابستان سال ۶۸ در سفری که به اصفهان داشتیم از زاینده رود گرفتم . هیچکس نمی تونه اندازه خوشحالی و شور و شعف من در اون لحظه رو درک کنه (حدود یکسال از خریدن نخ و قلاب ها گذشته بود) یک ماهی حدودا ۱۵ سانتی بعد از یک دنیا رویا بافی !!
بعدها پاتوقم شد سدّ کرج و بعد از آشنائی با اسپینر و اسپینینگ شدیم معتاد رودخونه کرج و قزلهای خال قرمز
۲- در مورد علاقه خود به ماهیگیری کپور و ساخت بویله بفرمایید.
من سالهای طولانی اسپینینگ میکردم و البته لابلای اون کپورگیری رو با بربری و خمیر نون لواش و … با ریسه انشعابی و بعدها با بویله های خیلی ابتدائی که خودم می ساختم انجام می دادم ولی از سال ۹۰ تصمیم گرفتم کپور گیری رو جدی تر دنبال کنم و چون در تمامی شاخه های ماهیگیری دوستان نازنینی دارم از سهراب زرقانی خواهش کردم که سیر تا پیاز ریسه کپوری رو به من آموزش بده سهراب هم کم نذاشت و تو یک جلسه روی کاغذ همه ادوات ریسه و گره بی گره و انواع ران و فیکسدو اینلاین و .. طعمه پاشی متمرکز و میدانی ، استفاده از محصولات پی وی ای و…. رو به من معرفی کرد و آموزش داد ، اولین ماهی کپور اوان رو با بویله دستساز سهراب در آوردم حدود پونزده کیلو بود.
بعد وارد دنیای بی انتهای بویله سازی شدم و تا به امروز با بویله های خودم ماهی گرفتم و هیچ وقت از بویله های شرکتی استفاده نکردم و همچنین در بویله هائی که درست کردم از هیچ محصول شرکتی استفاده نکردم( به این معنی نیست که از مواد شیمیائی و رنگ استفاده نکردم) و سعی کردم از رسیپی ساده همراه با چاشنی عشق و باور با افزودنیِ « انرژی مثبت » استفاده کنم.
البته به دوستان تازه کارمون بگم عشق و باور و انرژی مثبت بسیار لازمند بسیار !!! اما کافی نیستند ، آموختن و مطالعه ، آزمون و خطا و کسب تجربه بسیار مهمه !
و اما چرا به کپور علاقمند شدم!؟ اول اینکه که شما نمی تونی تنهائی کپور گیری کنی( بر عکس اسپینینگ) این رشته مستلزم حضور دوستان و همراهان دیگه ست کار گروهی و دور همی ها و بگو بخند ها و کمپ زدن ها و …
دوم اینکه این رشته ساکنه و شریط کمپ زدن و موارد دلیل اول رو بوجود میاره
سوم اینکه معمولا برنامه ها بیش از یک روزه و شبها و نور ماه در آب و آتیش و مخلفاتش و طلوع خورشید و سرمای اول صبحش و…
چهارم چلنج بزرگی ایجاد می کنه و شمارو به شدت به چالش میکشه ، چه در انتخاب طعمه و چه انتخاب ریسه مناسب و چه مهار و به چاک کشیدنش و …
پنجم اینکه کپور از معدود ماهیانیه که بعد از صید کمترین آسیب رو برای رهاسازی می بینه (البته که به مهارت ماهیگیر در زمان مبارزه و زمان تصویر برداری و رهاسازی هم بستگی داره)
۳- لطفا یکی از خاطرات جالبی را که از ماهیگیری داشتید برای ما بازگو کنید.
من کلاس اول راهنمائی بودم که مرحوم پدرم بعلت بیماری از دنیا رفت و بعد از ایشون مادرم هرگز حاضر نمی شد برای من لوازم ماهیگیری بخره ( البته اینم بگم به لحاظ مالی خانواده متوسط به بالا بودیم و خدارو شکر مشکل مالی وجود نداشت) دلیل مادرم در اون زمان این بود که ما تو کرج دریا یا دریاچه نداریم و سد و رودخونه کرج هم که خطر ناکه و کسی هم نیست تو رو ببره و اگه اتفاقی برات بیفته من چکار کنم!؟
اون زمان منزل دامادمون سمت مولوی بود من هر وقت میرفتم خونشون مهمترین ماموریتم برای خودم این بود:
از چهار راه مولوی پیاده می رفتم سیروس بعد پونزده خرداد بعد ناصر خسرو و بعد توپخونه آخرسر فردوسی و مثل « کوزت » از پشت ویترین یه دل سیر این چوب و چرخای ماهیگیری رو نگاه می کردم گاهی هم قیمت می پرسیدم و برمی گشتم . یادمه یه ست کامل چوب دوتیکه و چرخ و ملزومات وکیوم میشل زرد رنگ پشت ویترین یکی از مغازه ها بود به قیمت دو هزار و پونصد تومن که چشمم خیلی اونو گرفته بود اما به دلیلی که گفتم هرگز نتونستم صاحب اون چوب و چرخ باشم ، اولین چوب و چرخ رو زمانی خریدم که بزرگ شده بودم و دستم تو جیب خودم بود و همون موقع اسپینینگ شروع شد .
۴- شما در کمیته ماهیگیری استان قزوین چه سِمت و فعالیت هایی داشتهاید؟
از سال ۹۱ بعنوان رئیس کمیته ماهیگیری استان قزوین مشغول خدمت به جامعه ماهیگیری هستم و در این مدت برنامه های آموزشی ، همایش های خانوادگی و مسابقات مختلف رو برگزار کردم و به ماهیگیران تهران و شهرستانها هم در سالهای ۹۲ و ۹۴ و ۹۷ در راه تسهیل حضور عزیزان در دریاچه زیبای اوان خدماتی انجام دادم که امیدوارم مفید فایده بوده باشه ، و تلاش دارم با توجه به دریافت حکم مربیگری از فدراسیون در سال ۹۷ که جا داره از بانیان این دوره هم تشکر کنم ، سال آتی (۹۸) روی استعداد یابی ، آموزش و پرورش ماهیگیران جوان استان قزوین تمرکز کنم تا بلکه بتونم تعداد قابل توجهی به تعظیم کنندگان به مادر اوَّلِمان «طبیعت» اضافه کنم.
۵- در خصوص ظرفیت های استان قزوین برای ماهیگیری ورزشی توضیحاتی بفرمایید.
شوربختانه باید بگم استان قزوین به لحاظ منابع آبی از فقیر ترین استانهای کشور است که حتی بخش اعظمی از زمینهای بسیار حاصلخیز دشت قزوین توسط کانالی که قبل از انقلاب ساخته شده از سد و رودخانه طالقان تامین میشه و تعداد بسیار معدودی دریاچه در استان موجوده !
البته گل سر سبد تمام دریاچه های کشور در استان ماست . این تنها موقعیتِ عالی ماست اما متاسفانه ….!!
اما خوشبختانه استان قزوین سرشار از علاقمندان به ماهیگیریه که روز به روز به تعداد ورزشی های این رشته افزوده میشه و این تنها دلیل ادامه همکاری من با انجمن ماهیگیریه و تا اونجا که بتونم برای رسوندن استان قزوین به شعاری که از ابتدا دادم (قزوین پایتخت ماهیگیری ورزشی کشور) تلاش می کنم ، با اینکه مورد بی مهری های زیادی قرار گرفتم!!
از ابتدا گفتم و باز هم می گم «من کارگر ماهیگیری ورزشی کشور هستم»
۶- نظر شما در مورد ممنوعیت چندساله ماهیگیری در دریاچه اُوان چیست؟
ببینید! درمورد تمامی تصمیماتِ مسئولین کشورمون سلیقه مهمترین مبناست و تا زمانی تصمیمات از روی احساسات و سلیقه و جناحی بازی و خوش اومدن یا نیومدن از قیافه افراد گرفته میشه ما با همین مشکلات روبرو هستیم و اضاع نابسامان تر از قبل خواهد شد. وقتی تصمیمات بر اساس پژوهش های علمی نیست و مستنداتی دال بر تخریب ماهیگیری ورزشی بر طبیعت موجود نیست و مسئولین به جهت اینکه مبادا هر اقدامی در راستای همکاری با کمیته باعث زیر سوال رفتن اونها توسط مقامهای بالادست نشه ، ترجیح میدهند که بسیار بسیار احتیاط کنند ، نتیجه این می شود که همه در جریان هستید .
امسال من مسئولیت اجرای همه برنامه های ماهیگیری اوان رو نپذیرفتم تا مشکلات اجرای این برنامه ها هم برای اداره محیط زیست و هم برای ماهیگیران متقاضی و منتقدان هویدا و ملموس بشه که موفق هم شدم .
امیدوارم بزودی روزی برسه که مسئولین محیط زیست استان کمیته ماهیگیری رو در کنار خودشون ببینند نه در مقابل !!
۷- با توجه به برخوردهایی که با ماهیگیران مختلف داشتید، نقش چه کسانی را در پیشرفت این رشته تاثیر گذارتر می دانید؟
بدون شک باید گفت که بدون همکاری پیش کسوتها سطح ماهیگیری ما چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی به این جایگاه نمی رسید و صد البته وجود رسانه ها و فضای مجازی هم بسیار در تسریع جابجائی اطلاعات و تجربیات نقش مفید داشتند (و گاهی هم مخرب )
اما اگر بخوام اسم ببرم حتما نام عزیزانی از قلم خواهد افتاد . پس برای اینکه سوال شما رو بی پاسخ نذاشته باشم از کسانی که در ماهیگیری من تاثیر داشتند یاد میکنم که باز هم مطمئنم افرادی از قلم می افتند :
پرویز دهقان ،حسین رادپور (رئیس انجمن کشور) ، محمد راستینه ، مهدی یکتا ، سهراب زرقانی ، عبدالله خالقی و کامران آگاهی ، این عزیزان به لحاظ فنی بسیار به من آموختند.
علیرضا ممتاز در رابطه با شناخت اکسسوری و ملزومات تاثیر گذار بوده و بهزاد فتحی در امور اجرائی بهترین مشاور من بوده و هست.
دوستان نازنینی مثل محسن زینعلی، حسن داوودنژاد، آرش ایزدی، برادران همتی از شهرستان میانه دوستان پای ثابت ماهیگیری های من در سالهای اخیر بودند.
و جا داره از جادوگر ادوات دست ساز محسن قاسمی که دبیر کمیته استان هم هست و بمب مهربونی سید محسن احتشامی هم یاد کنم که لحظات خوبی با این دوستان داشتم.
دلم می خواد بدون هیچ بهانه ای از آرش امینی یاد کنم و بابت همه مهربونیها و تلاش هائی که داره ازش تشکر کنم.
سه تا محمد هم تو ماهیگیری ایران هستند که در کنارشون حس خیلی خوبی دارم :
«محمد علوی ، محمد نوری و محمد آدینه»
۸- هم اکنون مهم ترین چالش ها را برای توسعه فرهنگ رهاسازی در چه می بینید؟
در جواب این سوال باید بگم
اولا ماهیگیری ورزشی مساوی با رهاسازی نیست من با رهاسازی مطلق کاملا مخالفم و متاسفانه در این موضوع هم سلیقه ای رفتار شده ، به زعم من ما باید سطح آگاهی خودمون و افراد اطرافمون رو بالا ببریم نه اینکه قانون های من درآوردی درست کنیم و از دیگران هم توقع اطاعت داشته باشیم چرا که نتیجه برخوردهای قهری این خواهد بود که اون عزیز در خفا آن کارِ دیگر می کند ، من در گروهی عضو هستم که یکی از قوانینش اینه : هر کس عکس از ماهی میذاره موظفه فیلم رهاسازیش رو هم بدنبالش بذاره و الا پستش حذف میشه !!
چه راهی مخرب تر از این سراغ دارید برای توسعه فرهنگ رهاسازی؟
رهاسازی باید در عقل و منطق و ذهن فرد نهادینه بشه و الا نتیجه ای بجز نمایش ظاهری نخواهد داشت طرف ده تا ماهی می گیره دوتاشم رها میکنه و فیلم میگیره و پخش میکنه ، پس به نظر میاد که تلاش کنیم اول ماهیگیرانی رو که با روشهای بسیار مخرب ماهیگیری می کنند چوب بدست کنیم بعد پله پله بریم جلو ، ناگهانی و جبارانه رفتار کردن باعث فرار فرد و ادامه روشهای نابوگرانه میشه گام نخست و مهم آگاهی رسوندنه اما به روش درست و با سرعت معقول.
۹- نظر شما در مورد فعالیت ها و رویدادهای ماهیگیری که به تازگی از طرف باشگاه ها صورت می گیرد چیست؟
بسیار خرسندم به جهت تشکیل و تاسیس چنین مکانهائی ، از هر لحاظ مفید و تاثیرگذارند ، اما…! یه امّای مهم داره !!
اونم نوع مدیریته شما مقایسه کنید باشگاه بسیار موفق خوارزم رو با دیگر باشگاهها ، مدیرانی که قائم به ذات بودند عموما شکست خوردند مثل پارک ارم و …… اما آقای بهرامی تمام تصمیماتش با مشورت انجام میشه و نتیجه هم کاملا مشهوده ، به نظر من باید کسانی که باشگاه تاسیس میکنن یه جلسه مشاوره مفصل با خوارزم عزیز داشته باشن با شناختی که از ایشون دارم مطمئنم تجربیاتشون رو خالصانه در اختیار همکاران قرار میدن و پیشنهاد دیگرم هم اینه که مدیران مجموعه ها جلسات دوره ای برای هماهنگی هر چه بیشتر در اجرای امور داشته باشند و در راستای پیشبرد اهداف مشترک فصل مشترکی آغاز کنن
به تمامی مدیران بویژه خوارزم و مبین عزیز دستمریزاد میگم چون می دونم که اگه عشق نباشه تحمل یک هفته باشگاهداری از حبس ابد سخت تره !
۱۰- آیا سطح تعامل ماهیگیران با ارگان های مرتبط و مسئول را مناسب می دانید؟
به هیچ وجه شرایط فعلی رو مناسب نمی دونم چون هنوز سازمان محیط زیست ما ، از آقای کلانتری تا نگهبان دم در اداره های شهرستانها ، هنوز ماهیگیر ورزشی رو از شکارچی غیر مجاز تمییز نمیدن!!
۱۱- مهم ترین دستاورد شما از حدود سی سال ماهیگیری چیست؟
مهمترین دستاورد شما از حدود سی سال ماهیگیری چیست؟
بسیار سوال زیبائی فرمودین ! دستاورد!!
خیلی مهمه که بدونیم دنبال چی هستیم و یا چی بدست آوردیم.
تو ماهیگیری خب سی سال تجربه بدست آوردم اما مهمترین دستاورد من دوستانی هستند که در این مدت پیدا کردم دوستانی بسیار زلال دوستانی بسیار تاثیر گذار !
دوستانی بدرد بخور با جایگاه های رفیع اجتماعی و انسانی !
مهمترین ثروت من که حاصل سی سال عمر من در این رشته هست همین عزیزانیست که با دیدنشون مشعوف میشم و با شنیدن صداشون شاد میشم و با دیدن تصویرشون لبخند رو لبهام میشینه ، چه ثروتی از این بالاتر!؟
۱۲) و سخن پایانی …
سخن پایانی عموما باید مهمترین حرف باشه که حاوی پیامی مهم هم هست .
من با هیچ ماهیگیری مسابقه و رقابت ندارم ، برام مهم نیست که کی رکوردش از من بالاتره یا پائین تر! از من با تجربه تره یا کم تجربه تر ! از من بزرگتره یا کوچکتر(سن و سال) پولدارتره یا فقیرتر ! چوب و چرخش از من گرونتره یا ارزونتر ! از من با سابقه تره یا جدید تر ! و یه عالمه «تَر» های دیگه ! برای من این مهمه که چقدر از من انسان تره و زلال تر ! من برای همه اونائی که از من زلال ترن سر تعظیم فرود میارم !! چه فقیر تر چه جدیدتر و چه ….!!
تاریخ انتشار : ۹۷/۱۲/۱۹