۱- پس از معرفی خود، بفرمایید چطور با ماهیگیری آشنا شدید؟
با سلام خدمت شما و تشکر از ادمین های کانال تلگرامی ، ماهیگیر طلایی و خوانندگان و همراهان این کانال مفید.
محسن قاسمی آذر هستم متولد ۱۳۵۹ در قزوین، علاقه مند به ورزش ماهیگیری ( بگیر و رها کن). اگر چه هنوز هم هستند عزیزانی که این رشته را جدا از ورزش میدانند. گرچه رسم اخلاق و ادب از خصوصیات بارز ورزش است و احترام به حریف در یک رقابت سالم، بنام ماهیگیری.
در ده سالگی در مسیری از جاده کناره به مشهد در کنار ساحل دریا و بر روی اسکله ای سنگی، تلاش و تکاپوی ماهیگیرانی را دیدم که هرگز فکر نمیکردم برای دست یافتن و پی بردن به چرای این تلاش و تکاپو، خودم هم ماهیگیر خواهم شد. شروع سوالاتی که باید برایش جوابی پیدا میشد، جواب سوالاتی که مطمئنا ماهیگیران بر روی اسکله نشسته هم نمیتوانستند بر زبان بیاورند چرا که همه آنها، آن لحظه و آن حس را لمس میکردن و اگر بعد از گذشت این مدت باز هم از من بپرسند هنوز هم جوابی برایش پیدا نکرده و عاشقانه شفیته بی پایان بودن این رشته مفرح ورزشی با هزاران سوال جدیدم که برای آنها هم جواب قطعی و کاملی پیدا نخواهم کرد.
۲- به کدام یک از سبکهای ماهیگیری علاقهمند هستید؟
تمام سبک های ماهیگیری زیبا، لذت بخش و دارای جایگاه برای علاقه مندان در همون سبک و قابل احترام برای بنده است. از اونجایی که علاقه مند به ساخت لوازم دستساز ماهیگیری و تست و بهره بردن از تمام و کمال لذت های ماهیگیری هستم بیشتر به دنبال سبکی از ماهیگیری بودم که تنوع بیشتری در ابزار و قطعات مختلف داشته باشه. احساس میکنم سبک کارپ بهترین انتخاب برای برآورده کردن تمایلات ساده منه.
ماهیگیری من با ساخت یک قطعه ساده شروع میشه و اوج لذت ماهیگیری برای من جواب گرفتن از ساخته ساده است و نه صرفا گرفتن ماهی و رها سازیش، که البته هر کدام از این موارد لذت خودشون رو دارند و تلفیق همه این موارد در لحظه، حسی غیر قابل توصیف و غیر قابل عرضه.
۳- لطفا یکی از خاطرات شیرین ماهیگیری خود را برای ما بازگو کنید.
هر روز و هر دقیقه از سفرهای ماهیگیری پر از خاطراتی زیباست که میتوان نوشت و یا با نگاه کردن بر تصویری به جا مانده از آن لحظه، آن را به خاطر آورد. اما بهترین خاطره من، تمسخر پدر از ماهیان کوچکی بود که اوایل به خانه میبردم، پدر که به ماهیگیری علاقه ای نداشت با هر بار اصرار بیشتر من، این بی علاقگی پدر تبدیل به تنفر میشد و اما من بیشتر علاقه مند میشدم. تا یک روز فقط به قصد صید ماهی بزرگتری که بتواند رضایت پدر را برآورده سازد مسیر پیاده همیشگی را پیمودم.
در نگاه اول آن روز بدترین روز ماهیگیری آن مکان همیشگی بود حتی بعد از گذشت ساعت ها هیچ صیدی نداشتم. با گذشت دقایقی بیشتر چند ماهی کوچک صید شد اما میدانستم این ماهیان برای اثبات خودم به پدر کافی نیست، گودال آبی درست کردم و ماهیان کوچک صید شده را در آن کودال آب انداختم و با خودم عهد کردم بعد از صید یک ماهی بزرگ آنها را آزاد کنم.
دقایقی نگذشته بود که ماهی بزرگی به قلاب زد و با هزار مشقت و بی تجربگی از آب خارجش کردم ماهیان کوچک را رها و با بزرگترین ماهی صید شده تا آن روز، مسیر برگشت و طولانی همیشگی کوتاه ترین مسیری شد که پیموده بودم.
۴- برخی ماهیگیران مخصوصا در قزوین، به شما لقب جادوگر ساخت لوازم ماهیگیری را دادهاند، توضیحی در این مورد بفرمایید.
اوایل که علاقهمند به ماهیگیری شده بودیم سرمایه ابزاری من و برادرم، چند قلابی ساده بود و یک قرقره نخ مشترک، که فقط شباهت به نخ های ماهیگیری امروزی داشت … در آن سالهای کودکی توان مالی مناسبی برای خرید ابزار ماهیگیری وجود نداشت همین دلیلی شد برای پیدا کردن تشابهات ابزار در دسترس و بهره بردن از هر ایدهای که ممکن بود قبل از امتحان به نظر درست بیاید و با جواب گرفتن از آن ابزار بی قیمت، همان هم قیمتیترین ابزار جدید جعبه ابزار ساده ما میشد.
سالها میگذشت و ما ابزاری بیشتر از ویترین مغازه فروشگاه لوازم ماهیگیری شهرمان داشتیم. هر روز با جواب گرفتن از یک ابزار جدید، اصل داستان که گرفتن ماهی بود فراموش میشد و …، حالا که بزرگتر شده بودیم ما دیگر قدرت خرید هر لوازمی را داشتیم اما چه فایده که هیچ کدامشان نمیتوانست سطح توقع ما را برآورده سازد.
لذتی که در یک ساخته ساده دست بود هرگز در کیفیت بالای برندهای آن زمان احساس نمیشد. ما ابزار ساده خودمان را داشتیم که برای به دست آوردنش کودکیِ خود را سوزانده بودیم و این پاداش تمام کودکی نکردنهایمان بود.
۵- از مهمترین ساختههای شما تخته بویله و لاین دنسر است، استقبال ماهیگیران از این تولیدات چگونه بوده؟
بله ما تخته بویله ایرانی را تولید و روانه بازار کردیم، به کمک و هنر یکی از دوستان ماهیگیر که هم از امکانات ساخت و هم از تجربه کافی در این زمینه برخوردار بود. جا دارد از دوست عزیز جناب اقای مهدی حمزه هم بابت راهنماییها و تجربه ایشان در قسمت فروش و طراحی تشکر ویژه ای داشته باشم. هدف ما تولید سختترین و پر کارترین قطعه پلاستیکی ماهیگیری در سیستم کارپ بود، این قطعه برای تبدیل سوسیس خمیر به گلولههایی بود که قرار است در آخر تبدیل به بویله (جوشانده) شوند.
از همان اول کار تنها چیزی که در نظر گرفته نشد صرفه اقتصادی بالا در تولید این قطعه بود چرا که میتوانستیم قطعات مصرفی و ساده تری را وارد بازار فروش کنیم، در ضمن از سود اقتصادی بالاتری هم برخوردار شویم تولید این قطعه با کیفیت بالا و جنس پایه اولیه مرغوب تنها به این دلیل آغاز شد که قیمت تمام شده برای مصرف کننده خیلی کمتر از نمونه های خارجی باشد و حداقل گرهای از این اوضاع نابسامان اقتصادی باز کرده و ماهیگیران این سبک دغدغه کمتری در خرید این ابزار داشته باشند.
اوایل استقبال خوبی به لطف دوستان ماهیگیر انجام میگرفت اما با افزایش ابزار مکمل، کار کمی برای ماهیگیران سخت شده و خرید همه ابزار که ما بخش کوچکی رو ما روانه بازار کردیم سخت شده.
در مورد سوئینگر (لاین دنسر) هم در حد آموزش ساخت در فضای مجازی در خدمت دوستان بودم تا به امروز هیچ قطعهای جز هدیه، خدمت دوستان ماهیگیر تقدیم نکردم.
۶- علاقهمندان برای خرید از محصولات شما چگونه باید اقدام کنند؟
فقط تخته بویله رو ما برای فروش به بازار مصرف ارائه دادیم که دوستان میتوانند از فروشگاه های لوازم ماهیگیری تهیه کنند و صرفا مابقی ساخته ها بجز لوازمی که توسط تولید کنندگان داخلی تولید میشه آموزش ساخت ساده اون ابزار در فضای مجازی بوده و فعلا قصد ندارم تفکر سادگی ساخت لوازم رو از ذهن ماهیگیران پاک کنم. همه دوستان ماهیگیر میتوانند سازنده ابزار خودشون تا حدودی باشند مخصوصا این روزها که ورزش ماهیگیری و لوازم اون هم تحت تاثیر این اوضاع اقتصادی نابسامان قرار گرفته.
۷- از تجربه خود به عنوان شرکت کننده و داور در مسابقات ماهیگیری کپور در باشگاه خوارزم بفرمایید.
یکی از بهترین روزهای ماهیگیری من هم بود، شرکت و حضور در کنار عزیزانی که همه از خوبان ماهیگیری بودن. قصد تا حدودی تست و مقایسه ابزار ماهیگیری دستساز با برندهای مصرفی دوستان بود در مورد داوری هم یک وظیفه بود و افتخاری که شامل حال بنده هم گردید.
۸- شما در مسابقات خوارزم، ماهیهای زیادی را از دست دادید، دلیلش را در چه میبینید؟
سوال جالبیه و کسی تا به حال این سوال رو نپرسیده بود. بله کاملا درسته ما صیدهای خوبی رو داشتیم و اما به نتیجه نرسید.
دلیل هم اصرار دوستان به استفاده از قلاب های برند بود که من به شخصه آشنایی کاملی در موردش نداشتم. سالهاست که قلابهای ارزان قیمت بازار رو با انبردست شکل و حالت میدم و به نتایج خوبی هم دست پیدا کردم، به اصرار دوست همراه این بار از قلاب های برند استفاده کردیم که از حد و توانایی این قلاب ها اطلاعی نداشتیم.
در اصل شاید بهتر باشه که بگم من به قلابهای با انبردست کج شده بعد از این برنامه اطمینان بیشتری پیدا کردم و برای اثبات به خودم بعد از مسابقه در باشگاه خوارزم، با قلاب های با انبردست کج شده نتیجههایی بدون خطا دریافت کردیم. بعدها سعی کردم قلاب بدون خار دستساز بسازم که نتیجه هم مطلوب شد.
۹- گفته شده معمولا از تجربیات دیگران در ماهیگیری استفاده نمیکنید، نظر خود شما در این مورد چیست؟
لذت بردن از ماهیگیری فقط گرفتن و بیرون کشیدن ماهی از آب نیست کسب تجربه، نه به دست آوردن تجربه دیگران یکی از بخشهای لذت بردن از ماهیگیریه. در هر صورت من توان مالی مناسبی هم برای همسو شدن با روشها و ابزار دوستان ماهیگیر در اختیار ندارم و باید برای رسیدن با این حداقلهای امکانات به روشهای سادهتری دست پیدا میکردم که قدرت پرداخت هزینههاش رو هم داشته باشم. همین شد که من هم با راهی سادهتر و کم هزینهتر به جواب سوالات، تا حدودی رسیده ام.
۱۰- لطفا از اولین تجربه ماهیگیری خود در دریاچه اوان بگویید.
آن روزها ما تجربه اندکی داشتیم و ابزارمان هم کمتر از آنچه که همه تصورش را میکردن بود. قلابهایی با انبردست کج شده، وزنه و فیدرهای دستساز، نخهایی با دست روکش شده و طعمههای دستساز و … تا قبل از این برنامه ما نتایج مطلوبی در سدهای طبیعی دریافت کرده بودیم، حالا هر چه بود و گذشت هم دیگر مهم نیست. همین که امسال با همان ابزار دستساز نتیجه خوبی دریافت شد برای خود من کفایت میکند تا بدانم که موفق بودن لزوما داشتن ابزاری با فلان برند نیست. هر چند ما هنوز بی تجربهترین و تازه کارترین تیم ماهیگیری در سبک کارپ هستیم.
۱۱- از شما دلنوشتههای زیادی خواندهایم، لطفا یکی از آنها را برای ما بنویسید.
ماهیگیری نگاه اول مردان سیاه چهره و آفتاب سوزانده در کنار ساحل، با آن چوب های بلندشان، حرکات دستی مداوم و طعمه گذاریهای پشت سر هم. در نگاه اول آنان شبیه به ماشینهای اتوماتیکی بودن که ریتمشان بر هم خورده بود و این شروع سوالات بی پایانی شد، آیا دلیلی برای این تکاپو وجود داشت و یا گرفتن ماهی از روی برآورده کردن نیازهای اقتصادی بود. بی شک آنان لذتی را تجربه میکردند وگرنه کسب درامد در آن سالها میتوانست با روشهای دیگر ممکن و مقرون به صرفهتر باشد. حس کردن این تجربه و رسیدن به چراهای این داستان فقط نیازمند ماهیگیر شدن بود غافل از آن که پایانی وجود نداشت. گرفتن اولین ماهی آیا میتوانست کنجکاوی دوران کودکی را به یک اشتیاق غیر قابل توصیف تبدیل کند و این دنیای جدیدی بود و ماهیگیران انسانهای این دنیای جدید و جذابی که برای خودشان ساخته بودند. ذهن کودکی که هنوز درگیر روزمرگیهای تکراری نشده بود هم میتوانست لمسش کند اما به زبان آوردنش غیر قابل توصیف بود چرا که مثالی هم برایش پیدا نمیشد. بودن در دل طبیعت در کنار دوستانی که یک هدف را با تمام سختیها و هیجاناتش پذیرفته بودند، کار را سادهتر میکرد اما هر کدامشان دلایل خودشان را داشتند، نقاط مشترکی هم وجود داشت که کشیده شدن نخ توسط ماهی نمیتوانست دلیل کاملی باشد. به خیالم صید اولین ماهی بدون در نظر گرفتن اندازه و نوعش میتوانست به جواب سوالم پاسخ دهد، حالا میدانم بعد از صید اولین ماهی، سوالات بیشتری هم در ذهن کودکی نقش میبست که علاقهای متفاوت با هم سن و سالهای خودش پیدا کرده بود. این چه حس تازهای بود و بعد از گذشت سالها آن تازگیش را هنوز هم از دست نداده. باید بگویم: ساختنها و بی قراری و نخوابیدن شب قبل از برنامه ماهیگیری، صبح زود بیدار شدن، در دل طبیعت بودن، امید داشتن به موفقیت، تغییرات لحاظ شدهای که جواب میدهد، شکستهای فراوان برنامههای ماهیگیری، گرفتن ماهی و در آغوش کشیدنش، آن لبخندهای تکراری مثال جوکهای بی نمک تکراری شده و دوباره باز گشتن ماهی به آب. پر از تکراریست که تکرار میشود و اما تکراری نمیشود هرگز و چقدر خوشحالم که هنوز جواب سوالم را نیافتهام و هزاران سوال بی جواب و جدید، دلیل ادامه این راه است، راهی طولانی که بارها به من ثابت کرده هنوز در نخستین قدمهای حرکت در حال درجا زدنم.
۱۲- و سخن پایانی؟
نه به رسم تعارف بلکه واقعیت، کوچکتر از اونی هستم که عرضی داشته باشم اما با گذشت سالهای زود گذر حتی همین ثانیهها و دقایقی که به سادگی آن را نادیده میگیریم، پی بردم ماهیگیری تنها یک بهانه برای دوری از فضای شهرها و دغدغههای هر روزه تکراری همه ماست. ماهیان صید شده تنها رقیبانی هستند که با آنها دست و پنچه نرم کرده و در کمال جوانمردی باید آنها را دوباره به آب بازگرداند.
کاملا برایم واضح و روشن است رقیب ما آب است و ماهیان و شرایط، نه ماهیگیری آن طرفتر که ترس از موفقیتش داشته باشیم. به امید موفقیت برای همه ماهیگیران سرزمینم.